ضد فتنه

ضد فتنه
 
ظهور را باید ما محقق سازیم

 

 

( من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلام‏نمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نموده‏ام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شده‏ام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مى‏نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلى او است. ) [1]

( چنانچه قبلًا تذکر داده‏ام میزان در گزینش، حال فعلى افراد است ) [2]

کلمات فوق از فرمایشات بنیان گذار بزرگ جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی قدس سره است .  به راستی معنی این سخن چیست؟ آیا میزان حال فعلی افراد است به این معناست که در ارزیابی افراد ، به آنچه در زمان حال از آنها مشاهده می کنیم اکتفا کنیم ؟ آیا این سخن به معنی نفی جهت گیری کلّی حاکم بر روند زندگی انسانها در مقاطع مختلف حیات آنهاست ؟ آیا لازمه باور به چنین میزانی ، نا دیده گرفتن گذشته افراد و نفی مطلق اثر ادوار گذشته زندگی فرد در جهت گیری آینده اوست ؟ و آخر این که تفاوت ” حال بینی” با ” حال فعلی ” چیست ؟

 برای رسیدن به چنین پاسخی بسیار جستجو کردم و سر آخر چنین جوابی را از لا به لای اندیشه های تابناک سید الشهدای انقلاب ایران ، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) یافتم . اما قبل از آن که به اصل جواب بپردازم ناچار از بیان چند مقدمه هستم .

مقدمه اول : اصل این مسئله که میزان در ارزیابی هر کس ، حال فعلی اوست نه تنها به استناد این که سخن امام راحل است بلکه به استناد این که سخنی عاقلانه است هرگز محل تردید نیست .

شهید آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) می گوید : ( ما معمولاً اشخاص را با چه چیزی می شناسیم ؟ یا با نام یا با شکل و شمایل و قیافه . معمولاً اینطور است . با کسی که او را قبلا دیدهام و نامش در ذهن من هست مواجه می شوم ؛ با او سلام و علیک می کنم . نام او را بر این شکل و قیافه تطبیق می کنم . هویت این آقا ، این انسان ، این شخصیّت ، شخصیّت این فرد از نظر شناسایی شناسنامه ای در جامعه ثابت است ، اما آیا محتوایی که در این قالب شخصیّت شناسنامه ای وجود دارد ، در طول سالها و ماه ها و هفته ها و روزها ثابت است ؟ نه ! او خیلی تغییر می کند .)[3]

بنا بر آنچه گذشت ، اکتفاء به گذشته افراد و ارزیابی انسانها بر اساس گذشته آنها نمی تواند ارزیابی درست و دقیقی باشد . چرا که موجودی که چنین وضعی دارد ، دائم در یک حال نیست تا بتوان ارزیابی دیروزش را به امروز یا فردایش تعمیم داد.شواهد تاریخی فراوانی این نکته علمی را پشتیبانی می کند که از شدت تکرار و وضوح نیازمند یاد آوری نیست .

مقدمه دوم : انسان اگر چه موجودی متحول و پویا است اما اغلب در مجموع زندگی انسان ها می توان شاهد یک روند کلی و جهت گیری غالب نیز بود . با بررسی ویژگی های کلی زندگی انسان که زائیده انتخابهای مکرر اوست ، می توان جهت کلی رشد و تغییرات او را تا حدودی روشن ساخت . بررسی این ویژگی ها به ما کمک می کند که در ارزیابی تحولات فعلی افراد دچار ساده انگاری نشویم ودر قضاوت عجله به خرج ندهیم  بر اساس چنین بینشی ، تاریخ گذشته فرد و جهت گیری کلّی حرکتِ حاکم بر این تاریخ ، از مؤلفه های بسیار مهم ارزیابی امروز و ” حال فعلی افراد ” خواهد بود چرا که گذشته انتخابهای او و روح حاکم بر این جهت گیری کلّی هرگز نمی تواند با آنچه ” حال فعلی ” فرد را تشکیل می دهد به کلّی بیگانه باشد . اگر ” حال فعلی ” فرد مثبت ارزیابی شود یقیناً ردّ پای مقدمات این نتیجه را می توان در آن جهت گیری کلّی و ویژگهای گذشته زندگی فرد سراغ گرفت و البته عکس این قضیه هم صادق است . همانطور که نمی توان فردی را جهت کلّی زندگی اش مثبت بوده را به خاطر برخی مسائل که در ” حال فعلی ” او می بینیم یک سر منفی ارزیابی کنیم. این ” حال بینی “ که اغلب منجر به ” دهن بینی ” نیز می شود از آفتهای شناختهای فردی و اجتماعی است .

به تعبیر مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) دفتر زندگی انسانها مجموعه ای از صفحات سیاه و سفید است که هنگام ارزیابی و قضاوت درباره ” حال فعلی ” کسی نباید صفحات سیاه زندگی اشخاص به آسانی از دسترس محاسبه مردم جامعه های مذهبی دور شود و یا به فراموشی سپرده شود .

ایشان می فرماید : ( ببینیم این انسان و این گروه از انسانها در طول زندگی بیست ساله ، سی ساله ، چهل ساله اجتماعی خود چه راهی را رفته اند ؛ چه گذشته ای داشته اند . این قدر دهن بین نباشیم ! این قدر حالت بین نباشیم ! در شناخت شخصیتها و گروه ها باید عمیقتر باشیم . آیا آن آقایی که عمری را در خدمت به طاغوتها گذرانده ، می تواند با چهار شعار ملّت خواهی در میان ما به راحتی جا باز کند ؟ و آیا چهره ای که عمری را به ملّت خواهی واقعی و خدمت گذرانده ، می تواند با گفتن دو جمله لگد مال بشود ؟ حتی بالاتر از این ؛ چهره های اصیل را در جامعه ما به آسانی می توان با بهتان و دروغ به لجن کشید . چرا ؟ )[4]

مقدمه سوم : انسانهای غیر معصوم مجموعه ای از باورها ، خصلتها و رفتارهای خوب یا نا مطلوب هستند . این انسانها ،در دنیای واقعی موجوداتی سراسر سفید یا سراپا سیاه نیستند. حتی گاه در بدترین انسانها ویژگی های مثبت و یا در بهترین انسانها نقاط منفی دیده می شود . در عین حال برخی از انسانها آنچنان صفحات سفید و نورانی زندگی شان پر حجم است که سیاهی های آن اصلاً به چشم نمی آید و برخی دیگر کاملاً برعکس هستند. اما درحدّ متوسطِ میان این دو سَمت ، انسانهای بسیاری با طیف خاکستری گسترده ای وجود دارند که نمی توان آنها را ندیده گرفت و یا به اتهام وجود برخی عناصر تیره در زندگی آنان یکسره از صفحات ارزشمند کتاب وجوشان چشم پوشید . روشی که ناچار به دفع حد اکثری و جذب حد اقلّی منجر خواهد شد .

این اختلاط عناصر مثبت و منفی موجب می شود تا ارائه ارزیابی نهایی ، قطعی و صحیح از افراد کار پیچیده ای باشد. از همین رو بهترین شکل ارزیابی که می تواند با واقعیت بسیار نزدیک باشد یک ارزیابی مجموعی از گذشته تا حال افراد و با توجه به صفحات روشن و تاریک زندگی آنهاست .

شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره) در مسئله شناخت معروف و منکر در مواردی که معیارهای معروف و منکر با هم تزاحم می کنند و نیز در مورد ارزیابی انسانها ، چاره صحیح کار را در موازنه و جمع بندی نتیجه آن موازنه می دانند . ایشان شکل درست این ارزیابی را همانند روش محاسبه در جملات جبری معرفی می کنند و می فرمایند : ( در جبر می گوییم نتیجه این جمله جبری یک عدد منفی است . همان کاری را که ما در ریاضیات پیشرفته به کمک قانونمندیهای جبر گاهی با یک جمله یک متری جبری انجام می دهیم و سرانجام می گوئیم حاصل این جمله که در آن ده ها عدد به علاوه و ده ها عدد منها دار وجود دارد ، یک عدد منهادار و یک عدد منفی است ، در اینجا هم همان کار را می کنیم ) .[5]

بنا بر آنچه در مقدمات سه گانه پیشین گذشت ، برای تشخیص ” حال فعلی افراد ” نباید سطحی نگر و ساده اندیش بود و به محض دیدن یک امر نامطلوب شخصیتهای ارزنده را لگد مال کرد و یا به محض مواجه شدن با حرکتهایی ظاهر الصلاح از کسانی که سابقه آنان جهت گیری دیگری را نشان می دهد فریب خورد و به سلامت و صلاحیّت آنان فتوا داد .

مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی در این زمینه می فرماید : ( ما از این عادت پسندیده کم بهره هستیم که هر کس را در سیمای مجموع اعمال و رفتار و بینش گذشته و حالش بشناسیم . من خطرهای ناشی از بی اعتنایی به این اصل را در مراحل گوناگون زندگی امت خودمان با چشم می بینم ).[6]

ایشان در تبیین راه کار چنین تشخیصی می فرماید : ( می گوئیم این حسن آقای رفیق ما بر روی هم آدم خوبی است . وقتی به شکل و به صورت یک جمله جبری طولانی به او نگاه می کنیم و عددهای مثبت و منفی او را با هم کم و کسر می کنیم ، آخر چیزی ته آن می ماند و عدد مثبتی از آن در می آید ؛ لذا می گوئیم بر روی هم آدم رو به راهی است ). [7]

اکنون با مفهومی روشن و عقل پذیر و فطرت ناگریز از این اصل عقلایی رو به رو هستیم که « میزان حال فعلی افراد است » . نوع نگاه و تلقی ای که نه می گذارد دامن انصاف را از کف بنهیم و نه ریسمان عدل را .

به راستی چرا کسی در این بیست و چند سال که از رحلت امام راحلمان و بیان این اصل عقلایی در وصیتنامه ایشان می گذرد موضوع را این چنین برایمان تبیین نکرده است ؟ چرا هر بار ، هر فرد یا گروهی را که با برخی سلایق یا حتی باورهای ما سازار نبودن با تمسک به یک نقطه ضعف عملی در زمان حال و با استمساک به این اصل دقیق انسانی مطرود و منکوب کردیم و دیگری را به همین دلیل بالا بردیم بی آنکه نگاه مجموعی و کلّی به او را مدّ نظر قرار داده باشیم ؟ چرا همیش هدر طول این مدت سعی شده است همان ” حالت بینی ” و " دهان بینی" که شهید مظلوم انقلاب ما از آن می نالد به جای تلقی صحیح از ” میزان در هر کس حال فعلی اوست ” به ملّت القاء شود ؟

 

---------------------------------------------------------------

[1] وصیتنامه امام راحل ، ص 94 ، تذکرات‏ ، شماره 4

[2] صحیفه امام ، ج ‏17 ، ص220

[3] باید ها و نباید ها ، ص 125

[4] ولایت ، رهبری ، روحانیت ؛ ص 127

[5] باید ها و نباید ها ، ص 125

[6] ولایت ، رهبری ، روحانیت ؛ ص 127

[7] باید ها و نباید ها ، ص 126  

سایت جماران در یادداشتی با عنوان'میزان حال فعلی افراد است'به قلم حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمدحسن مخبر

******************************

واما تحلیل و بررسی این سخنان و نتیجه گیری از آن :

در طول تاریخ بارها و بارها اتفاق افتاده است که شخص یا گروهی یا یک تفکر خاص ابتدا به ساکن و در یک رخداد تارخی مهم چهره ای به ظاهر ویا حتی اگر از باطن هم بر آید خوب و مفید از خود نشان داده و در مسیر پاکی و صداقت و نیل به اهداف تعیین شده در چهارچوب حق و حقیقت قدم برداشته و طی طریق کرده اند اما شاید به خاطر سستی عقیده ، سوء نیت ، و تمایلات شخصی ویا نفوذ بدخواهان و فشار اطرافیان در طول زمان و راه های پر پیچ و خم تاریخی کم آورده و به بهانه جویی ، مخالفت و مقابله با آن هدف و مسیری که سالیان سال خود در آن عمرو جوانی را خرج کرده می پردازند و یا به تدریج و یا یکهو مقابل جریان قرار گرفته و با دشمنی با آن می پردازند .

همانطور که گفته شد این رویه دوحالت دارد: یا شخص و گروه مورد نظر از اول مخالف بوده و برای رسیدن به اهداف اصلی خویش رو به تظاهر و نفاق می آورند و یا اینکه به علت سستی و ضعف در یکسری مسائل به مرور یا یکدفعه رنگ عوض کرده و به جبه گیری علیه جریان و مسیر حق می پردازند .

در تاریخ نمونه های بسیار زیادی از این واقعه دیده شده است در زمان اکثر پیامبران تا صدر اسلام و عصر پیامبر (ص) و ائمه ی اطهار (ع) .

نمونه هایی مانند طلحه و زبیر ، گروه خوارج ، و... وحتی در عصر معاصر نمونه هایی به وفور در کشور خودمان از دوران قاجار تا عصر پهلوی ، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس سالیان اخیر دیده می شود .

این شخصیت ها که در اصل به آنها خواص هم گفته می شود ؛ نقشی مهم و اساسی و گاه حیاطی در شکل گیری یک هدف مقدس و تداوم آن داشته اند ولی طولانی بودن مسیر ، سختی راه ، مشکلات متعدد در طول مسیر دنیا طلبی و منفعت شخصی  آنها را خسته کرده و از راه باز می مانند و شروع به بهانه گیری ، مخالفت ، ودر برخی موارد اصل هدف و حقانیت آن را زیر سوال می برند و به مجادله و مخالفت بر میخیزند و کاری را می کنند که دشمنان قسم خورده از اول  انجام می دادند و با این حرکت خود را در جاده ی دشمنان قرار می دهند و در مسیر آنها حرکت می کنند .

بدانیم و آگاه باشیم که برای رسیدن به یک هدف مقدس و بزرگ خون دلها باید خورد ، سختی ها و رنج ها و مرارت ها ی زیاد باید به جان خرید و نباید در راه به این سختی و پر پیچ و خمی کم آورد وجا زد .

نباید اگر کاری برای این هدف و در راه این هدف انجام داده ایم  با ریا ، ادعا ، تمایلات شخصی بی اجر و بی ثمر کنیم .

نباید نفع شخصی را به نفع جمعی و الهی ارجح بدانیم .

این راه مرد می خواهد ، صبر می خواهد ، بصیرت و تقوا و شناخت می طلبد .

بدانیم و آگاه باشیم که چه خواص و چه عوام همه انسانند و پر از اشتباه و خطا (حالا یکی کمتر ، یکی بیشتر ) ولی برای شناخت ، سپردن مسئولیت ، دادن اختیار و اعتماد به وی علاوه بر تحقیق و بررسی رزومه ی کاری و سوابق اجرایی و مدیریتی و زندگی شخصی و گذشته ی وی باید حال فعلی فرد یا گروه را در نظر بگیریم .

یعنی در حال حاضر چه می گوید و چه اعتقاداتی دارد و چگونه زندگی می کند و در چه مسیری گام بر می دارد و یا اطرافیان وی در کدام جبه قرار دارند و تنها به گذشته ی او اعتماد نکنیم و نسبت به حال فعلی وی هم با تأمل بیشتری بنگریم و قضاوت کنیم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                   

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:, توسط مصطفی
ظریف هنگام تولد انصرافی ها رومیان زنگی؟ مادرم وزیر و شاه ظریف و احساس پاک!!!!!!!!! اعتدال در فاس گزینه های دور میز کلید شکسته یا دروغ می گید یا بی عرضه اید! دولت راستگویان دولت واداده و ترسو و ببو یعنی ایــن مقاومتی ها حقش هست من دست بندازم این دهن منه جر بدم ؟ انتقاد قیمت باسوادی دولت باسوادان عصبیه؟!!! حقمان است... هان؟! چی شد؟! ترکمنچای 2 تحریم به این کلفتی! خنده های اعتدالی همه چیز باید برا امام زمان (عج) باشه درس عاشورایی ولایتی کجاست که... عاشورا... آقای ظریف مگر معنی flattering را نمیدانید؟! رفتگر محله اندر حکایت مذاکرات وارد آپارت شو بصیرت سلام بر آنانی که با خون خود تاریخ را تا به ابد سیراب کردند مرگ بر آمریکا آهنگ جدید و بسیار زیبای حامد زمانی به روز با وبلاگ استاد رائفی پور: به بهانه سیزده آبان صحبت های عجیب و شاخ دار مهاجرانی در مورد اسرائیل حذف شعار مرگ بر آمریکا عباسی از مذاکره می گوید نظرتون چیه!!!؟؟؟ حرف حساب گزینه ها کو؟ کلیپ_ حساس نشو - قسمت دوم کلمات پرکاربرد سخنرانی‌هایآقایان احمدی‌نژاد (1391) و روحانی (1392) منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب تزویر و نرمش قهرمانانه به روز با وبلاگ استاد
طراح قالب : { معبرسايبري فندرسک}