ضد فتنه

ضد فتنه
 
ظهور را باید ما محقق سازیم

اگر از خدا بخواهند کوهها را از جا ميکند خوبست از مباهله خود داري کنيد و با او مصالحه نمائيد لذا گفتند يا ابا القاسم ما مباهله نميکنيم و حاضر بمصالحه هستيم حضرت نيز پذيرفت.

ابن ابي الحديد و ابن مغازلي و ديگران نوشته اند که منظور از ابنائنا حسنين و مقصود از نسائنا فاطمه و منظور از انفسنا علي عليه السلام ميباشد[10] .

بنا بر اين در اين آيه خداوند حضرت امير را از شدت اتحاد نفساني با پيغمبر (البته بطور مجاز) نفس پيغمبر خوانده است.

5 ـ آيه تطهير ـ در تفسير طبري و فخر رازي و همچنين در کتب ديگر اهل سنت نقل شده است که آيه تطهير: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا[11] در خانه ام سلمه بر پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نازل شده و آنحضرت فاطمه و حسنين و علي عليهم السلام را جمع کرد سپس گفت: اللهم هؤلاء اهل بيتي فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا (خدايا اينها اهل بيت من هستند پليدي را از اينها دور گردان و بتطهير خاصي پاکشان فرما) ام سلمه گفت يا رسول الله من هم جزو آنها هستم؟ حضرت فرمود تو جاي خود داري و زن خوبي هستي (اما مقام اهل بيت مرا نداري. )[12] .

برخي از علماي اهل سنت مانند زمخشري و غيره گفته اند که اين آيه در مورد زنان پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نازل شده است زيرا صدر و ذيل آيه در باره آنها است!

پاسخ اينست که اگر اين آيه در باره زوجات پيغمبر صلي الله عليه و آله بود ضمير مخاطب بصيغه جمع مؤنث ميآمد و آيه چنين ميشد ليذهب عنکن الرجس و يطهرکن تطهيرا زيرا بکار بردن صيغه مذکر در جمع مؤنث بر خلاف قواعد زبان عرب و بکلي غلط است و علت اينکه با وجود حضرت زهرا عليها السلام در آن انجمن ضمير مخاطب را جمع مذکر آورده است از جهت تغليب است همچنانکه در آيه 73 سوره هود نيز با اينکه مخاطب زن است (ساره) ولي چون ابراهيم در رأس آن خاندان قرار گرفته از نظر تغليب ضمير جمع مذکر آمده است ـ قالوا اتعجبين من امر الله رحمة الله و برکاته عليکم اهل البيت... و گذشته از اين همه جا منظور از اهل بيت، علي و فاطمه و حسنين عليهم السلام اند نه کسان ديگر زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله فقط بآنها اهل بيت خطاب ميکرد چنانکه در کتب معتبره از انس بن مالک نقل شده است که پيغمبر صلي الله عليه و آله براي نماز صبح که ميرفت مدت ششماه از در خانه فاطمه عليها السلام عبور ميکرد و آنها را صدا ميزد و ميفرمود الصلوة يا اهل البيت و آنگاه اين آيه را تلاوت ميفرمود انما يريد الله...[13] .

همچنين پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود که اين آيه در باره پنج نفر نازل شده است در باره من و علي و حسن و حسين و فاطمه[14] .

در کتاب قاموس الصحيفه از صاحب رياض السالکين نقل شده است که جمهور علماء عامه گفته اند زنان پيغمبر صلي الله عليه و آله جزو اهل بيت او ميباشند و من بحديثي برخوردم که سيوطي در کتاب (الجامع الصغير) از ابن عساکر از واثله نقل کرده که مضمونش صراحت دارد بر عقيده مذهب اماميه که زنهاي آنحضرت در شمار اهل بيتش نيستند و آن گفتار او است که (بدخترش) فرمود نخستين کسي که از اهل بيت من بمن ملحق ميشود توئي اي فاطمه و اول کسي که از زنانم بمن ملحق ميشود زينب است[15] .

6 ـ بنقل علماء و مورخين فريقين چون آيات سوره برائت در مورد عهد شکني و مذمت مشرکين نازل گرديد رسول اکرم صلي الله عليه و آله آيات اوائل سوره مزبور را بابو بکر داد که بمکه برده و در موسم حج بمشرکين ابلاغ نمايد، پس از آنکه ابو بکر براه افتاد و قدري راه رفت جبرئيل نازل شد و ضمن ابلاغ سلام خداوند به پيغمبر صلي الله عليه و آله عرض کرد خداوند فرمايد: لا يؤديها عنک الا انت او رجل منک. يعني کسي از جانب تو اداء رسالت ننمايد مگر خودت يا مردي که از خودت باشد.

رسول خدا صلي الله عليه و آله فورا علي عليه السلام را طلبيد و فرمود شتر مرا سوار شو و دنبال ابو بکر برو هر کجا باو رسيدي آيات را از او بگير و بمکه ببر و بمشرکين قرائت کن، حضرت امير فورا حرکت کرد و در راه بابوبکر رسيد و آيات را از او گرفته و بمکه برد و ابو بکر خدمت پيغمبر مراجعت نمود و در حاليکه از اين امر محزون و متأسف بود عرض کرد يا رسول الله مگر در باره من چيزي نازل شده حضرت فرمود خداي تعالي دستور داد که آيات را کسي ببرد که از خود من باشد و من هم علي را براي انجام اين مأموريت اعزام نمودم[16] .

در اينجا سه مطلب مورد توجه و بررسي است:

اول اينکه علي عليه السلام از خود پيغمبر صلي الله عليه و آله است و ابو بکر چنين خصوصيتي را ندارد.

دوم اينکه خداي تعالي ابو بکر را براي ابلاغ چند آيه در يک شهر شايسته نديد و به پيغمبرش دستور داد که براي اينکار علي عليه السلام را بفرستد در اينصورت چگونه حزب سقيفه چنين کسي را براي جانشيني پيغمبر انتخاب کردند که با تمام احکام قرآن در تمام شهرهاي اسلامي خلافت نمايد؟

سوم اينکه اعزام ابو بکر در وهله اول و عزل او در وهله ثاني و نصب علي (ع) بجاي وي براي اثبات و نشاندادن فضيلت و شايستگي علي عليه السلام بود زيرا اگر از اول آنحضرت بچنين مأموريتي منصوب ميشد بنظر همه عادي ميآمد و چندان اهميتي نداشت ولي وقتي ابو بکر براه افتاد و سپس علي عليه السلام بدان سمت گمارده شد اين امر دليل بر فضيلت و شايستگي علي عليه السلام براي جانشيني پيغمبر و انجام وظائف او ميباشد.

7 ـ آيه مودت ـ قل لا اسألکم عليه اجرا الا المودة في القربي[17] .

(اي پيغمبر در برابر زحمات تبليغ رسالت بمردم) بگو من از شما اجر و مزدي نميخواهم مگر دوستي نزديکانم را.

زمخشري در تفسير کشاف و گنجي شافعي در کفاية الطالب و ديگران نوشته اند که چون آيه مزبور نازل شد به پيغمبر صلي الله عليه و آله گفتند يا رسول الله: و من قرابتک هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال علي و فاطمة و ابناهما[18] .

يعني نزديکان شما که دوستي آنها بر ما واجب است چه کساني اند؟ فرمود علي و فاطمه و دو پسرشان.

8 ـ آيه قل کفي بالله شهيدا بيني و بينکم و من عنده علم الکتاب[19] .

کافران رسالت پيغمبر اکرم را انکار کرده و گفتند تو پيغمبر نيستي اين آيه در پاسخ آنان بحضرتش نازل شد که بگو (من براي رسالت خود دو شاهد دارم يکي) خدا است که براي شهادت ميان من و شما کافي است و ديگري کسي است که علم کتاب در نزد اوست. ثعلبي در تفسير آيه مزبور مينويسد آنکه علم کتاب در نزد اوست علي بن ابيطالب است[20] .

همچنين ابو سعيد خدري گويد از رسول خدا صلي الله عليه و آله پرسيدم آنکس که علم کتاب در نزد اوست کيست؟ فرمود آنکس برادرم علي بن ابيطالب است[21] .

شيخ سليمان بلخي از ابن عباس نقل ميکند که گفت آنکه علم کتاب در نزداوست علي عليه السلام است زيرا او بتفسير و تأويل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود[22] .

9 ـ آيه افمن کان علي بينة من ربه و يتلوه شاهد منه...[23] .

آيا کسيکه (رسول خدا صلي الله عليه و آله براي صحت گفتار خود) حجتي (قرآن) از طرف پروردگار خود داشته و پشت سر او شاهد و گواهي از خود او باشد....

در اين آيه نيز مفسرين و مورخين عامه و خاصه نوشته اند که منظور از شاهد و گواهي از خود پيغمبر علي عليه السلام است[24] .

ابراهيم بن محمد حمويني در کتاب فرائد السمطين از ابن عباس نقل ميکند که اين آيه در شأن علي عليه السلام است و احدي با او در آن شريک نيست و خوارزمي هم در مناقب خود مينويسد که عمرو عاص در نامه اي که بمعاويه نوشته بود اشاره بآياتي در شأن علي عليه السلام کرده بود که از جمله آنها آيه مزبور بوده است[25] .

10 ـ آيه الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون[26] .

کسانيکه اموالشان را در شب و روز و نهاني و آشکارا انفاق ميکنند براي آنان در نزد پروردگارشان پاداشي است و آنان خوف و اندوهي ندارند.

خوارزمي و ثعلبي و مالکي و ابو نعيم و ديگران از ابن عباس نقل کرده اند که علي عليه السلام چهار درهم داشت يکي را شب (در راه خدا) صدقه داد و يکي را روز و يکي را پنهاني و يکي را آشکارا آنگاه اين آيه در باره او نازل گرديد[27] .

11 ـ آيه و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله[28] و از مردم کسي هست که جان خود را ميفروشد (بذل ميکند) در راه بدست آوردن رضاي خدا.

ثعلبي در تفسير خود از ابن عباس روايت ميکند که در شب هجرت پيغمبر صلي الله عليه و آله علي عليه السلام در فراش وي خوابيد و اين آيه در شأن آنحضرت نازل گرديد[29] .

12 ـ آيه ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خير البرية[30] .

کسانيکه ايمان آورده و اعمال نيکو انجام دادند آنان بهترين مردمند.

مقاتل بن سليمان از ضحاک از ابن عباس نقل کرده است که اين آيه در شأن علي عليه السلام و اهل بيت او نازل شده است[31] .

13 ـ وقفوهم انهم مسئولون[32] آنها را نگهداريد که مورد سؤال خواهند بود.

ابو سعيد خدري از پيغمبر صلي الله عليه و آله نقل ميکند که آنچه مورد سؤال خواهد بود ولايت علي بن ابيطالب است[33] .

14 ـ آيه ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا[34]  کساني که ايمان آورده و عمل هاي نيک انجام دادند بزودي خداوند دوستي آنها را در دلهاي مردم قرار ميدهد.

گنجي شافعي از قول خوارزمي مينويسد که علي عليه السلام فرمود مردي مرا ملاقات کرد و گفت يا ابا الحسن بدانکه بخدا من ترا در راه خدا دوست دارم علي عليه السلام فرمود من برسول خدا صلي الله عليه و آله مراجعه کرده و سخن آنمرد را باو خبر دادم. پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود شايد در باره او احسان و نيکي نموده اي، گفتم بخدا من در باره او احساني نکرده ام، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود خدا را سپاس که دلهاي مؤمنين را بدوستي تو واد داشته است آنگاه آيه بالا نازل شد[35] .

15 ـ آيه و اعتصموا بحبل الله جميعا[36] و همگي بريسمان خدا چنگ زنيد.

صاحب کتاب مناقب الفاخرة از عبد الله بن عباس روايت کرده است که ما در خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله بوديم عربي آمد و عرض کرد يا رسول الله شنيدم که ميفرمودي اعتصموا بحبل الله حبل خدا کدام است که باو تمسک جوئيم؟ رسول خدا صلي الله عليه و آله دست خود را بر دست علي عليه السلام زد و فرمود باين شخص تمسک جوئيد که اين حبل المتين است[37] .

16 ـ آيه انما انت منذر و لکل قوم هاد[38] هر آينه تو بيم دهنده اي و براي هر قومي هدايت کننده اي است. از طريق اهل سنت هفت حديث نقل شده است که مقصود از منذر پيغمبر صلي الله عليه و آله و از هادي علي عليه السلام ميباشد از جمله مالکي در فصول المهمه مينويسد که چون آيه مزبور نازل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: انا المنذر و علي الهادي و بک يا علي يهتدي المهتدون.

يعني من انذار کننده ام و علي هدايت کننده و بوسيله تو يا علي هدايت يافتگان هدايت مي يابند[39] .

17 ـ آيه و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبني و بني ان نعبد الاصنام[40] زمانيکه ابراهيم (بدرگاه خداي تعالي دعا کرد) و گفت پروردگارا اين شهر را (مکه) محل امن قرار بده و من و فرزندانم را از بت پرستي دور گردان.

ابن مغازلي شافعي بسند خود از عبد الله بن مسعود نقل ميکند که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود دعاي ابراهيم که عرض کرد پروردگارا من و فرزندانم را از بت پرستي دور گردان بمن و علي منتهي شد که هيچيک از ما هرگز به بت سجده نکرديم در نتيجه خداوند مرا نبي و علي را وصي قرار داد[41] .

18 ـ آيه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين و الملائکة بعد ذلک ظهير[42] .

البته خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين ياري کننده او (پيغمبر صلي الله عليه و آله) هستند و فرشتگان پس از نصرت خدا پشتيبان اويند. مفسرين و علماي بزرگ اهل سنت نوشته اند که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود در آيه مزبور منظور از صالح المؤمنين علي بن ابيطالب است[43] .

19 ـ آيه لا يستوي اصحاب النار و اصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون[44] . يعني دوزخيان با بهشتيان برابر نيستند اصحاب بهشت آنانند که رستگار هستند.

موفق بن احمد بسند خود از جابر روايت کرده است که گفت ما در خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله بوديم که علي عليه السلام داخل شد رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود قسم بآنکه جان من در دست اوست که اين مرد و شيعه اش در روز قيامت رستگارانند[45] .

20 ـ آيه و تعيها اذن واعية[46] و نگهدارد، آن پند را گوش نگاهدارنده.

طبري و سيوطي در تفسير خودشان نوشته اند که وقتي آيه مزبور نازل شد پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله عرض کرد خدايا آنگوش را گوش علي قرار بده و علي عليه السلام فرمود از آنگاه چيزي نشنيدم که فراموش کرده باشم[47] .

21 ـ آيه افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا يستون[48] آيا کسي که مؤمن است مانند کسي است که فاسق است (اين دو) در نزد خدا يکسان نيستند.

ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه و ابن کثير در تفسير خود و خطيب بغدادي در تاريخ بغداد و ديگران نوشته اند که وليد بن عقبه در مقام مفاخره بعلي عليه السلام گفت من از تو زبانم گوياتر و نيزه ام تيزتر و در جنگ شجاع ترم! علي عليه السلام فرمود ساکت شو اي فاسق. آنگاه خدا بتصديق کلام آنحضرت آيه مزبور را نازل فرمود[49] .

22 ـ القيا في جهنم کل کفار عنيد[50] . بيفکنيد در دوزخ هر نا سپاس ستيزه جو را.

حاکم حسکاني در شواهد التنزيل بسند خود از ابو سعيد خدري نقل ميکند که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود چون روز قيامت شود خداي تعالي بمن و علي ميفرمايد هر کس دشمن شما است او را در آتش بيفکنيد و هر که دوست شما است او را داخل بهشت گردانيد و اينست فرموده خداي تعالي القيا في جهنم کل کفار عنيد[51] .

23 ـ آيه و ارکعوا مع الراکعين[52] و رکوع کنيد با رکوع کنندگان. موفق بن احمد و ابو نعيم اصفهاني باسناد خود از ابن عباس نقل کرده اند که اين آيه در خصوص پيغمبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام نازل شده و آنها اول کسي بودند که نماز گزاردند و رکوع کردند[53] .

24 ـ آيه ثم لتسألن يومئذ عن النعيم[54] آنگاه در آنروز از نعمتها پرسيده شوند.

ابو نعيم و حاکم حسکاني بسند خود از حضرت صادق عليه السلام نقل کرده اند که فرمود مقصود از نعيم در اين آيه ولايت امير المؤمنين و ما است که از آن پرسيده خواهد شد[55] .

25 ـ آيه سأل سائل بعذاب واقع[56] خواست سؤال کننده اي عذابي را که واقع شد.

ثعلبي و ابن صباغ و ديگران نوشته اند که چون در روز 18 ذيحجه رسول خدا صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را بجانشيني خود منصوب نموده و فرمود من کنت مولاه فهذا علي مولاه. حارث بن نعمان پس از شنيدن اين خبر خدمت آنحضرت آمد و گفت ما را بشهادت يگانگي خدا و نبوت خود از جانب خدا امر کردي قبول نموديم و سپس به نماز و زکوة و حج و جهاد و روزه دستور دادي پذيرفتيم باينها قناعت نکردي در آخر کار اين جوان را که پسر عموي تست بولايت نصب کردي آيا اين کار از جانب تست يا بدستور خدا است؟ رسول اکرم فرمود قسم بخدائي که جز او خدائي نيست که اين امر بدستور خدا است حارث بن نعمان در حاليکه بسوي ناقه خود ميرفت گفت خدايا اگر اين مطلب صحيح است بر ما از آسمان سنگ بفرست يا بعذابي دردناک معذب گردان هنوز بناقه اش نرسيده بود که سنگي از آسمان بر سرش افتاد و فورا هلاکش نمود آنگاه اين آيه نازل شد که سأل سائل بعذاب واقع[57] .

آياتي که در باره ولايت و فضائل علي عليه السلام نازل شده خيلي بيش از اينها است و ما براي نمونه فقط به 25 آيه از آنها اشاره نموديم و بطوريکه مفسرين و محدثين نوشته اند متجاوز از سيصد آيه در باره امامت و مناقب آنحضرت در قرآن وجود دارد چنانکه گنجي شافعي و ثعلبي بسند خود از ابن عباس نقل کرده اند که نزلت في علي بن ابي طالب اکثر من ثلاثمائة آية[58] .

اکنون بايد از آقايان (اهل سنت) پرسيد با وجود اينهمه آيات که دلالت بر ولايت و برتري علي عليه السلام دارد و خود شما در صورت مراجعه بکتب معتبره ـ تان صحت اين مطلب را خواهيد پذيرفت چگونه ابو بکر را بجاي علي عليه السلام خليفه ميدانيد آيا سخن و عقيده شما در اينمورد موضوع کوسه و ريش پهن نيست؟

در خاتمه اين فصل از تذکر اين مطلب ناگزير است که ممکن است بنظر بعضي چنين برسد که خداوند چرا صريحا نام علي عليه السلام را در قرآن نياورده که او جانشين پيغمبر است تا مسلمين دچار اختلافات نشوند؟

پاسخ اين اشکال يا اعتراض اينست که اولا موضوع ولايت علي عليه السلام مورد آزمايش است و بايستي مردم بوسيله آن آزمايش شوند چنانکه از جمله آياتي که مؤيد اين مطلب است آيه شريفه الم أحسب الناس ان يترکوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون[59] ؟ (آيا مردم چنين پندارند که با گفتن اينکه ايمان آورديم رها کرده شوند و آنان آزمايش نخواهند شد؟ ) که بنا بنقل علماء و مفسرين عامه و خاصه ولايت علي عليه السلام است که مورد آزمايش مسلمين قرار گرفته است[60] .

ثانيا بفرض اينکه نام علي عليه السلام نيز در قرآن ذکر ميشد باز مردم از روي حب جاه و طمع دنيوي با آن مخالفت ميکردند همچنانکه با برخي از آيات قرآن مخالفت نمودند که در فصول آتي بدين مطلب اشاره خواهد شد.

ثالثا قرآن کريم شامل احکام کلي است و جزئيات آن بوسيله پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله توضيح داده شده است و اصل ولايت و امامت هم چنانکه در اين فصل گذشت در چندين آيه با قرائن روشن گفته شده و نبي اکرم نيز طبق بياناتي مضمون و مفاد آنها را که بر علي عليه السلام تطبيق ميکرد بمردم ابلاغ نموده است و اين مطلب را علماء و مفسرين اهل سنت نيز قبول دارند ولي عملا با آن مخالفت ميکنند.

 

1.شواهد التنزيل جلد 1 ص 189 ـ فصول المهمه ص 27.

2.سوره مائده آيه 55.

3.کفاية الطالب ص 250 ـ مناقب خوارزمي ص 178 ـ تفسير طبري جلد 6 ص 165 ـ تفسير رازي جلد 3 ص 431 و کتب ديگر.

4.کشف الغمه ص 88.

5.سوره نساء آيه 59.

6.ينابيع المودة ص 114 ـ شواهد التنزيل جلد 1 ص 149 ـ غاية المرام باب 58.

7.سوره شعراء آيه 151 ـ 152.

8.ينابيع المودة ص 445.

9سوره آل عمران آيه 61.

10.مناقب ابن مغازلي ص 263 ـ کفاية الخصام ص 309 ـ فصول المهمه ص 8.

11.سوره احزاب آيه 33 ـ اراده خدا است که از شما اهل بيت پليدي را دور کند و شما را بتطهير خاصي پاک گرداند.

12.کفاية الطالب ص 372 ـ تفسير فخر رازي جلد 6 ص 783.

13.شواهد التنزيل جلد 2 ص 11.

14.تفسير ابن جرير طبري جلد 22 ص 5.

15.قاموس الصحيفه ص 25 ـ اين کتاب اخيرا بوسيله جناب حجة الاسلام حاجي سيد ابو الفضل حسيني بسبک جالب و زيبا در شرح لغات صحيفه سجاديه تأليف شده و تعليقات او اضافاتي نيز از نظر نقل حديث و مطالب سودمند با استفاده از منابع ارزنده در آن منظور گرديده است مطالعه اين کتاب نفيس براي محققين و اهل علم توصيه ميشود.

16.ذخائر العقبي ص 69 ـ کفاية الطالب ص 242 ـ ينابيع الموده ص 88 ـ ارشاد مفيد جلد 1 باب 2 فصل 17.

17.سوره شوري آيه 23.

18.کفاية الطالب ص 91 ـ تفسير کشاف جلد 2 ص 339 ـ ذخائر العقبي ص 25.

19.سوره رعد آيه 13.

20.غاية المرام باب 126.

21.شواهد التنزيل جلد 1 ص 307.

22.ينابيع المودة ص 104.

23.سوره هود آيه 17.

24.تفسير ابو الفتوح رازي ـ ينابيع المودة ص 99.

25.غاية المرام باب 128.

26.سوره بقره آيه 274.

27.مناقب ابن مغازلي ص 280 ـ ذخائر العقبي ص 88.

28.سوره بقره آيه 207.

29.ينابيع المودة ص 92 ـ کفاية الطالب ص 239.

30.سوره بينة آيه 8.

31.غاية المرام باب 94 حديث 9.

32.سوره و الصافات آيه 24.

33.شواهد التنزيل جلد 1 ص 107 ـ صواعق المحرقه ص 89.

34.سوره مريم آيه 96.

35.کفاية الطالب ص 249 ـ مناقب خوارزمي ص 188 ـ الغدير جلد 2 ص 56.

36.سوره آل عمران آيه 103.

37.کفاية الخصام ص 343.

38.سوره رعد آيه 7.

39.فصول المهمه ص 122.

40.سوره ابراهيم آيه 35.

41.مناقب ابن مغازلي ص 276.

42.سوره تحريم آيه 4.

43.شواهد التنزيل جلد 2 ص 255 ـ صواعق محرقه ص 144.

44.سوره حشر آيه 20.

45.کفاية الخصام ص 422.

46.سوره الحاقة آيه 12.

47.مناقب ابن مغازلي ص 265.

48.سوره سجده آيه 18.

49.غاية المرام باب 152 ـ مناقب ابن مغازلي ص 324.

50.سوره ق آيه 24.

51.شواهد التنزيل جلد 2 ص 190.

52.سوره بقره آيه 43.

53.غاية المرام باب 176.

54.سوره تکاثر آيه 8.

55.غاية المرام باب 48 ـ شواهد التنزيل جلد 2 ص 368.

56.سوره معارج آيه 1.

57.فصول المهمه ص 26 ـ کفاية الخصام ص 488.

58.کفاية الطالب ص 231 ـ صواعق محرقه ص 76 ـ ينابيع المودة ص 126.

59.سوره عنکبوت آيه 1.

60.شواهد التنزيل جلد 1 ص 438 ـ غاية المرام باب. 125.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



برچسب‌ها:
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:, توسط مصطفی
ظریف هنگام تولد انصرافی ها رومیان زنگی؟ مادرم وزیر و شاه ظریف و احساس پاک!!!!!!!!! اعتدال در فاس گزینه های دور میز کلید شکسته یا دروغ می گید یا بی عرضه اید! دولت راستگویان دولت واداده و ترسو و ببو یعنی ایــن مقاومتی ها حقش هست من دست بندازم این دهن منه جر بدم ؟ انتقاد قیمت باسوادی دولت باسوادان عصبیه؟!!! حقمان است... هان؟! چی شد؟! ترکمنچای 2 تحریم به این کلفتی! خنده های اعتدالی همه چیز باید برا امام زمان (عج) باشه درس عاشورایی ولایتی کجاست که... عاشورا... آقای ظریف مگر معنی flattering را نمیدانید؟! رفتگر محله اندر حکایت مذاکرات وارد آپارت شو بصیرت سلام بر آنانی که با خون خود تاریخ را تا به ابد سیراب کردند مرگ بر آمریکا آهنگ جدید و بسیار زیبای حامد زمانی به روز با وبلاگ استاد رائفی پور: به بهانه سیزده آبان صحبت های عجیب و شاخ دار مهاجرانی در مورد اسرائیل حذف شعار مرگ بر آمریکا عباسی از مذاکره می گوید نظرتون چیه!!!؟؟؟ حرف حساب گزینه ها کو؟ کلیپ_ حساس نشو - قسمت دوم کلمات پرکاربرد سخنرانی‌هایآقایان احمدی‌نژاد (1391) و روحانی (1392) منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب تزویر و نرمش قهرمانانه به روز با وبلاگ استاد
طراح قالب : { معبرسايبري فندرسک}